سلام
امروز آغاز تعطیلات من است. یعنی دیروز آخرین روزی بود که به مدرسه رفتم. مامان به اتفاق خواهران گرامی به مشهد مقدس مشرف شده اند و امروز من متصدی امور خانه می باشم و در سمت کدبانو ظاهر گردیده والبته به کمک آقاجون جوجه کبابی درست کردیم و بر بدن زدیم! ظرف ها را شستم و اکنون اینجا اتاق تاریک من است و صدای تیک تاک ساعت و گذر زمان...
از پراکنده گویی هایم تعجب نکنید. دارم تمرین میکنم که بیشتر بنویسم تا بگویم هستم!
سلام به روی بهتر از ماهتون




خسته نباشید خانم معلمی کدبانوای جانم
دلمان خواست بهمراه مامان جان تان بودیم
.
زوزه زعفنانی بود
سلام عزیزِجانم


ممنونم ...خسته نیستم فقط کمی دلتنگم برای مدرسه
بله از کجا بفهمیدید زعفنانی بودنش را؟
یک آزمونی هست بنام (آزمون متبخیان)جزوات ده جلدی بلکم بیشتر بداشته
زعفنانی بود ها
عاشقتم که!
هاااا