درجستجوی سعادت

درجستجوی سعادت

گذرگاه اندیشه
درجستجوی سعادت

درجستجوی سعادت

گذرگاه اندیشه

امان از دوری و غربت

حقیقتش مرتبا لحظه ی تلخ خداحافظی با موفرفری جلوی چشمم نقش می بندد ... لحظه ای که از بغلم جدا نمی شد و با گریه از من می خواست  من هم با آنها بروم... لحظه ای که قلقلکش می دادم تا گریه را فراموش کند  و  بخندد تا با لبخند از هم جدا شویم... چند ثانیه می خندد و دوباره  صورتش خیس اشک میشود...لحظه ای که بهش قول دادم آخر تابستان بروم پیشش و او می گفت آن  موقع خیلی دیراست ! همین الان بیا!... لحظه ای که بهش میگفتم  دل اسباب بازی های اتاقت برایت تنگ شده! و او همچنان می گریست و میگفت: خواهش میکنم بیا... لحظه ای که با همان لحن سوزناکش ادامه می دهد:کاش یک یادگاری بهت می دادم! و وقتی می گویم کاردستی هایی که باهم درست کردیم را یادگاری گرفتم ازت و به اتاقم می چسبانم... بینی اش را بالا میکشد... لحظه ای ساکت می شود ...لبخندی می زند و میگوید :خوبه !:)...بهش گفتم اگر بعضی اوقات باهات نامهربونی کردم منو ببخش و اون محکمتر از قبل بغلم میکند و با بغض فروخورده ای می گوید: تو همیشه با من مهربون بودییی ! و همه با شنیدن این جمله اش می خندیم... لحظه ای که آبجی بزرگ بزرگه و مامان و پدرام هم نتوانستند جلوی اشکهایشان را بگیرند و به من و این پسرک موفرفری سابق نگاه می کردند و همراه او می گریستند... و صدها لحظه ی  دیگری که جلوی چشمم تکرار و تکرار می شود...

نمی خواستم کسی را ناراحت کنم ولی... باید یک جایی فریاد می زدم این لحظه ها را...حالا از این لحظه به بعد سعی میکنم به خاطرات قشنگی که این ده روز ساختیم فکر کنم.

نظرات 5 + ارسال نظر
آفرین پنج‌شنبه 1 مرداد 1394 ساعت 09:29

ممنونم از همدردی تون آفرین جون

زهرا پنج‌شنبه 1 مرداد 1394 ساعت 21:52

کلا کلمه عمه رو زیر سوال بردی

به نکته ی ظریفی (خدا خیر بده دکتر ظریف رو:دی) اشاره کردی...همه همینو میگن

میس هیس جمعه 2 مرداد 1394 ساعت 21:55

من این لحظه های خداحافظی رو از بچگی درک کردم و دوست هم نداشتم ، خیلی غصه آوره :(
هزار ماشالا موفرفری چقدر بزرگ و آقا شده :)*

اوهوم، من هم بیشتر برای بچه ناراحت بودم... تا بزرگتر بشه و بفهمه هیچ چیزی ابدی نیست طول میکشه
قربون محبتت عزیزم

ریحانه.ر چهارشنبه 7 مرداد 1394 ساعت 17:51

با این چیز هایی که شما گفتی منم دلم برای موفرفری شما تنگ شده چه برسه به شما

آخ آخ باید بودی و میدیدیییی امشب اگه تونستم عکسشو برات میفرستم

ریحانه.ر چهارشنبه 7 مرداد 1394 ساعت 17:56

عالی میشه
منم یه عکس از موفرفری خواهم داشت
چه خوب چیزی زیبا تر از اینهم بود امروز که من داشته باشم آیا؟؟؟؟؟؟

آخی عزیزم :)
باش تا بیام امشب ؛)

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.